کد مطلب:88604 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:446

نشانه های دیگر پرهیزگاران: قوت در دین











(فمن علامات احدهم انك تری له قوه فی دین)

ترجمه: از علامات و نشانه های هر یك از آنها این است كه می بینی در دین نیرومندند.

شرح: یكی از ویژگیهای متقین ثبات و استواری آنها بر دین است، دینی كه مجموعه ای از اعتقادات و اعمال است، اطلاق «قوه فی دین» نشان می دهد كه هم نیروی قلبی و هم نیروی بدنی خود را در مسیر دین به كار گرفته اند، هم از نظر اعتقادی و قلبی بر دستورات دین ثابت قدمند، و هم از نظر عمل به فرامین آن، و از این رو تشكیك مشككان و خدعه حیله گران در آنها كارگر نیفتد و همچون زمین سخت در برابر سخن آنها غیر قابل نفوذند، آنها از سخن بی خردانی كه می خواهند آنها را از دین و مكتبشان منحرف كنند متاثر نشده و تحت تاثیر قرار نمی گیرند. و معمولا این حالت برای علماء حاصل می شود و چنانكه گذشت از اوصاف پرهیزگاران عالم بودن آنهاست كه علم به مسئله ای اگر پیدا كردند، سعی دارند با قوت و نیرو بر علم خود استقامت كنند، و آن را به مرحله ی عمل رسانند.

آنقدر ثابت و استوار در دین می شوند كه برای متاع قلیل دنیوی و جاه و پست

[صفحه 138]

و مقام دست از افكار صحیح خود برنمی دارند، و چه بسا جان خود را در آن راه دهند چنانكه امام حسین (ع) و یاران باوفایش چنین كردند.

ولی در مقابل معروف است در زمان هارون مردی را می بینیم كه: هارون او را احضار كرد و گفت: برای من چه چیزی حاضری بدهی؟! یعنی تا چه حد آمادگی داری برای من كار كنی؟ گفت: مالم را گفت: نه كم است، پس از مدتی او را خواست، گفت: چه مقدار حاضری برای من مایه گذاری؟ گفت جانم را گفت: نه كم است، چند مرتبه چنین كرد تا در نهایت گفت: حاضرم ایمانم را برای تو دهم، گفت آفرین حالا خوب شد، و دستور داد برای او شمشیری آوردند، و در یك شب 70 نفر از اولاد پیامبر را سر زد و در چاهی ریخت!!

اگر صفحات قرآن را ورق بزنیم در مورد توصیه ی قرآن به قوت در دین در سه جا خطاب به بنی اسرائیل چنین آمده است: «خذوا ما آتیناكم بقوه»، با قوت آنچه به شما دادیم بگیرید.[1].

در یك جا نیز امر به حضرت موسی (ع) شده، «فخذها بقوه و امر قومك ان یاخذوا باحسنها»، ای موسی با قوت دستورات ما را بگیر، و قوم خود را نیز امر كن، تا به نیكوترین (یا به بهترین قدرت) آنها را بگیرند و عمل كنند.[2].

در یك جا نیز امر به حضرت یحیی (ع) شده: «یا یحیی خذ الكتاب بقوه»، ای یحیی نوشته (دستورات) را با قوت بگیر.[3].

در مورد این كه چرا بنی اسرائیل مورد این خطاب واقع شدند، به نظر می رسد، برای این بوده كه بنی اسرائیل مدتی در اسارت فرعون بوده، و زن و مردشان به بیگاری كشیده شده بودند، و قوتشان را از دست داده، و ترسو شده

[صفحه 139]

بودند، لذا مرتب توصیه می شد كه در راه دین حق استوار و ثابت قدم بوده، و با محكمی احكام را تلقی كنند، بافت اجتماعی آنها به نحوی شده بود كه باید با توصیه های مكرر ترمیم می شد.

حدیثی در تفسیر برهان از امام صادق رسیده كه شاهد این مسئله است «ان بنی اسرائیل كانوا اذا دخل وقت الصلاه دخلوها متماوتین كانهم موتی فانزل الله علی نبیه (ص) خذ ما آتیتك بقوه فاذا دخلت الصلاه فادخل فیها بحاید و قوه»، بنی اسرائیل وقتی وقت نماز می رسید، مثل افراد مرده وارد این وقت می شدند، گویا آنها مرده اند، پس خداوند بر پیامبرشان این عبارت را نازل كرد، كه آنچه بر تو نازل شده، با قوت بگیر (مانند فرد زنده نه مثل انسان مرده) پس زمانی كه داخل نماز شدی با قدرت و نیرو و نشاط داخل شو.[4].

در روایتی از امام صادق (ع) در همان تفسیر برهان رسیده كه مراد از «قوت» در آیات مربوط به بنی اسرائیل چیست؟ آیا قوه در بدنها یا قوه در قلبها؟ حضرت فرمودند: «فیهما جمیعا»، در هر دو.[5].

علاوه بر این كه نیرو و قدرت اعم از بدن و قلب است، اعم از امور دنیوی و اخروی نیز هست، یعنی دستورات اسلام را چه در رابطه با امور دنیوی، و چه اخروی، باید با قوت گرفت، مثلا هم درباره ی نماز دیدیم این دستور داده شده بود، و هم در مورد طلب روزی و رزق این دستور آمده است، در ذیل روایت اول در تفسیر برهان آمده كه امام صادق (ع) آیه ی فوق را برای طلب رزق خواندند و فرمودند: زمانی كه رزق تو قطع شد، با قوت و نشاط و دلگرمی به دنبال آن رو، و طلب كن «ثم ذكرها

[صفحه 140]

فی طلب الرزق فاذا سلبت الرزق فاطلبه بقوه».

این گونه خطابها كه به بنی اسرائیل و حضرت موسی و یحیی شده، فقط منحصر به آنها نیست، بلكه فرمانی است عمومی و همگانی، زیرا در هر كاری اگر قدرت عمل و اعتقاد به مسلك و نیروی كافی نباشد، كاری انجام پذیر نیست، اگر این پیامبران الهی با قاطعیت و نیرو و پشتكار به مبارزه با طاغوتهای زمان خود برنمی خاستند،، كسی به راه راست نمی آمد، بسیاری از كارها را با ضعف و ناتوانی و ملایمت نمی توان انجام داد، خداوندی كه فرمان داده با قدرت، احكام او عمل شود، امر هم فرموده كه تمام نیروها را مهیا كنید (و اعدولهم ما استطعتم من قوه).[6].

در دنیای امروز كه دنیای نیرنگ و حیله و دغل بازی است، اظهار ضعف مساوی با نابودی و از بین رفتن است، از سیاستمداری پرسیدند، چرا روی قوانین و قانونگذاری كار نمی كنید، تا مسائل بهتر حل شود؟ گفت: قانون یعنی لوله های تفنگ، این قانون است كه در این زمان قدرت عمل دارد و نافذ است، وگرنه قانون پارلمانی و آنچه از مجالس می گذرد، در بسیاری موارد كوچكترین اثری ندارد، هر قانونی در جهت نیرو و قدرت دادن به استكبار باشد، مورد قبول و الا مردود است، این چه دنیائی است، كه به طرفداری از سلمان رشدی ادعای آزادی قلم و بیان می كند ولی وقتی شهردار یكی از شهرهای تركیه می گوید من «لائیك» (لامذهب) نیستم و مسلمانم، به جرم مسلمانی زندانی می شود، اگر مسلمانها با نیرو و قدرت، عمل به اسلام نكنند كم كم اسلامی باقی نمی ماند، این دستور اسلام و فرمان به مقاومت با قدرت برای چه موقع است، باید مطمئن بود كه حق گرفتنی است و نه دادنی، گرچه ما مراكز بین المللی را از نظر دور نمی كنیم، و باید تا می شود از راه های مورد قبول عموم جهانیان حركت كرد، ولی دل هم به آنها نبسته ایم، كه خود باید به دنبال حق خود باشیم، و گرنه كسی دلش به حال ما نسوخته است، و این با استقامت

[صفحه 141]

روی عقاید و فرامین دین مبین اسلام میسر است.

لطیفه ی جالبی نقل كرده اند كه نشان می دهد، افرادی كه به امید آن نشسته اند كه: دیگری به جای آنها حرف زده و حق آنها را بگیرد چقدر بیچاره اند؟!

نقل شده است كه در زمان شاه عباس می خواستند بزرگترین تنبل را بشناسند و انتخاب كنند، گفتند حمامی داغ كنید، و همه ی آنها را داخل آب كنید، آنها را وارد خزینه آب گرم كردند و گفتند هركس دیرتر بیرون آمد برنده است، هریك به تدریج از آب خارج شده، تا اینكه دو تای آنها باقی ماندند، آنقدر ماندند كه داور داشت خسته می شد، تا اینكه یكی از آنها گفت سوختم، آن دیگری به او گفت تو كه حال داری بگو رفیق من هم سوخته، و خسته شده، گفتند: این آخری برنده است، زیرا به قدری تنبل است كه می خواهد درد دل او را هم دیگری بگوید!

داستان دیگری نیز نقل می كنند كه: فردی دید دزدی وارد خانه او شد، و اثاثها را بار كرد، و رفت، وقتی از خانه بیرون رفت، به دنبال او در كوچه دوید، و دو شبگرد و پاسبان دید، گفت آن دزد است او را بگیرید، فردی گفت: تو خود صاحب مالی به دنبال مال خود برای خود نمی دوی، می خواهی دیگری برای مال تو به دنبال دزد بدود؟!

آری باید زبان خود را گویا و خود به دنبال حق بدویم، و با استقامت و نیروی كافی در راه عقیده خود گام برداریم، دنیای امروز دنیائی است كه قدرتها تقسیم شده، و فقط قدرت بازو نیست، قدرت تكنولوژی و صنایع پیشرفته و ماهواره ها و استراق سمعها است و خطاب «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه» اكتساب همه ی علوم را كه موجب تقویت نیروی اسلام می شود می طلبد و اینها همه فرع «قوه فی دین» است، زیرا اعتقاد و نیروی در عقیده، زیر بنای نیروی در عمل است.

[صفحه 143]


صفحه 138، 139، 140، 141، 143.








    1. سوره ی بقره، ایات69- 63 و سوره ی اعراف، آیه ی 171.
    2. سوره ی اعراف، آیه ی 145.
    3. سوره ی مریم، آیه ی 12.
    4. تفسیر برهان، جلد 9، صفحه 45 ذیل آیه ی 171، سوره ی اعراف، روایت دوم را نیز صاحب تفسیر اطیب البیان در ذیل آیه ی 63 سوره ی بقره در جلد 2 تفسیر خود از صفحه 50 از عیاشی و محاسن نقل كرده است.
    5. تفسیر برهان، جلد 9، صفحه 45، ذیل آیه ی 171 اعراف، روایت دوم را نیز صاحب تفسیر اطیب البیان در ذیل آیه ی 63 سوره ی بقره در جلد 2 تفسیر خود از صفحه 50 از عیاشی و محاسن نقل كرده است.
    6. سوره ی انفال، آیه ی 60.